مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
غیرازین در،خواهش احسان نمیآید به کار التماس از دست اینوآن نمیآید به کار اهل تعارف نیستم جان قابل تعارف نبود محضرمعشوق حتی جان نمیآید به کار یا که کشکول گدایی یا وبال گردن است گر نباشد دست بردامان نمیآید به کار بیسروسامان شدن سیر وسلوک عاشق است طالب دل را سر وسامان نمیآید به کار خلوت یک کنج یوسف راعزیزمصرکرد بیگناهان را چرا زندان نمیآید به کار کار؛کارپنجه مشـگـلگـشای مرتضاست این گره طوری ست که دندان نمیآید به کار کوفه هم ویرانه بود اول؛علی آباد کرد چه کسی گفته دل ویران نمیآید به کار ******************** در میان بیقراریها قرار آمد به دست روزى راز و نیاز ازحال زار آمد به دست روزهجران میکشیم و شب تقاضا میشویم ازخروش عاشقان لیل و نهارآمد به دست نـیـسـتـم گرچه کـلـیـمالله اما در نـجـف فرصت گفتاربا پروردگار آمد به دست هرچه را بخشید میریزم بهپای فاطمه خرج یارش میکنم هرچه زیارآمد به دست خار را با مهر تو چیدیم گل برداشت شد گل بدون مهرتوچیدیم خار آمد به دست ******************** گاه شد مظهر خدا وگاه شد مظهر علی من علی را در خدا دیدم خدا را در علی روزاول ازخودش یک نورواحد خلق کرد نیم آن شد مصطفی و نیمۀ دیگر علی این سر قرآن علی وآن سر قرآن علی حق کتابی را فرستاده ست سرتاسرعلی مینویسم ازازل ظاهرعلی باطن علی مینویسم تا ابـد اول عـلـی آخـر علی ظاهرش این بود در معراج، الله ورسول بـود امـا بـاطـنـاً، الله، پـیـغـمبر، علی یا ابـا آدم! ابا شـبـّر! ابا زینب! عـلی! همسر زهرا على، داماد پیغمبر عـلی شهریار و شهسوار و بنده پـروردگـار حضرت دُل دُل سوار وخواجه قنبرعلی انبیا دست تـوسـل بر عـبـایش داشـتـند انـبـیـا هـرچـنـد بـالایـنـد بالاتــر عـلی ******************** سفره مولاست گرپهن است هرجاسفرهای عرش هم باشیم اگرهستیم مهمان نجف آرزوی دیــدن جـنـت نکردم هیچوقت من خوشم با دیدن ریگ بیـابـان نجف نیست مدیون کسی الا عـلـی و فاطمه هرکسی که رفت زیر دین ایوان نجف به قـنــوت ما نمیآید عـقـیـق هیـچ جا میخرم انگشتر از ملک سلیمان نجف ما سر وجانی بدهکار بتول و حیدریم سربه قربان مدینه جان به قربان نجف رزق آبونان ما دست حسین است وعلی سالها خوردیم آب کـربـلا نــان نجف نیـمـه مــاه رجـب از راه دارد میرسد کربلای ما چه شد دستم به دامان نجف |